کد مطلب:106552 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:165

خطبه 167-پس از بیعت با حضرت











[صفحه 584]

از سخنان آن حضرت علیه السلام است: اجلب علیه: بر ضد او گرد آورد. شوكت: نیرو، عبدان: با تشدید دال و تخفیف آن و كسر عین و ضم آن جمع، عبد: بردگان، التفت: محلق شد، یسومونكم: شما را وادار می كنند، مسمحه: آسان، پس از آن كه با آن بزرگوار به خلافت بیعت شد، گروهی از یارانش به آن حضرت گفتند: كاش آنانی را كه بر ضد عثمان مردم را شوارانیدند كیفر می دادی، امام (ع) فرمود: (ای برادران من! از آنچه شما می دانید ناآگاه نیستم، لیكن چگونه مرا بر این توانایی است و حال آن كه گروهی كه مردم را بر ضد عثمان گرد آوردند همچنان در حد قدرت و شوكت خود باقی هستند، آنان بر ما فرمان می رانند و ما بر آنان چیرگی نداریم، آری آنها همان كسانی هستند كه غلامان شما با آنها قیام كرده و بادیه نشینان به آنها پیوسته اند، آنها هم اكنون در میان شما هستند، و به هر كاری كه بخواهند می توانند شما را وادار كنند و آزار برسانند، آیا شما راهی برای قدرت یافتن بر خواسته های خود می بینید؟ همانا دست به این كار زدن نادانی و جاهلیت است، این گروه دارای قدرت و یار و یاورند، مردم درباره این امر اگر به جنبش درآیند بر چند دسته خواهند شد، گروهی با شما همر

اه و همداستانند و دسته ای خلاف آنچه را شما می خواهید خواهانند، وعده دیگر نه طالب اینند و نه خواهان آن، بنابراین شكیبایی كنید تا مردم آرام شوند، و دلها بر جای خود قرار گیرد، و باز گرفتن حق آسان و میسر گردد، پس شتاب نكنید و بنگرید به شما چه فرمان می دهم، و كاری نكنید كه نیروی ما ضعیف شود، و قدرت ما از میان برود، و سستی و زبونی به بار آید، من درباره این امر تا آن جا كه ممكن است خویشتن داری خواهم كرد و اگر چاره ای نیابم آخرین دارو داغ كردن است. الف، در واژه اخوتاه بدل از یای متكلم است كه مضاف الیه می باشد، و ها در آخر آن برای سكت است. باید دانست كه امیر مومنان (ع) این سخنان را درباره عذر تاخیر قصاص از كشندگان عثمان ایراد كرده است. فرموده است: انی لست اجهل ما تعلمون. این جمله دلیل بر این است كه آن حضرت اجرای این امر را در نظر داشته است، اما خلاصه آنچه درباره علل تاخیر این كار بیان فرموده عدم امكان لازم برای انجام دادن آن است، از این رو فرموده است چگونه می توان به این كار دست زد و حال این كه گروهی كه عثمان را كشته اند در حد قدرت خود باقی هستند، صدق گفتار آن حضرت روشن است، زیرا بیشتر مردم مدینه همان كسانی بودند كه

بر عثمان شوریده، برای كشتن او گرد آمده بودند، همچنین گروهها انبوهی از مردم مصر و كوفه برای این منظور از شهرهای خود حركت كرده و پس از پیمودن مسافتهای طولانی خود را به مدینه رسانیده، و نیز دسته های بسیاری از بادیه نشینان ناآگاه و بردگان مدینه نیز به آنها پیوسته بودند و با اجتماع این گروهها نیروی عظیمی تشكیل داده، و همدست و همسو انقلابی یك پارچه به وجود آورده بودند، به همین سبب آن حضرت می گوید: والقوم المجلبون... تا یسومونكم ما شاوا. روایت شده كه آن حضرت مردم را جمع كرده به وعظ و اندرز آنان پرداخت و سپس فرمود: كشندگان عثمان به پا خیزند، همگی مردم جز اندكی به پا خاستند، این عمل گواه صدق این گفتار است كه فرموده است: كشندگان عثمان همچنان در حد قدرت و نیروی خود قرار دارند. با توجه به اوضاع و احوال مذكور برای آن حضرت امكانی فراهم نبوده كه بتواند در برابر این جمعیت دست به اقدامی بزند. سپس امام (ع) برای پایان دادن به اصرار خونخواهان عثمان، آنان را مخاطب قرار داده و می فرماید: همانا این امر كاری نابخردانه و جاهلیت است، و مقصود آن حضرت از این سخن عمل شورش كنندگان و كشندگان عثمان است، زیرا كشتن او به مقتضای شرع نبوده، و ا

عمال و خلافكاریهایی كه مرتكب شده قتل او را واجب نمی كرده است، پس از آن می فرماید این قوم كه درصدد انتقام از آنها برآمده اید دارای عوامل و قدرتمند یعنی یار و یاور دارند، و اگر بنا شود از اینها قصاس به عمل آید، در این صورت مردم بطور كلی سه دسته خواهند شد، این سخن امام (ع) كه بر سبیل استدلال علیه خونخواهان عثمان و اثبات ضعف نظریه آنهاست در حكم قیاس ضمیر از شكل اول است و مركب از دو قضیه شرطیه متصله می باشد صغرای این دو، این جمله است كه فرموده است: اگر دست به این كار زده شود، مردم در برابر امر به چند دسته منقسم خواهند شد و كبرای آن كه محذوف است این است كه: هر گاه مردم برای اجرای این امر دچار چند دستگی شوند انجام دادن آن ممكن نیست، نتیجه این است كه اگر به این كار دست زده شود انجام دادن آن ممكن نیست، نتیجه این است كه اگر به این كار دست زده شود انجام نخواهد شد، پس از این، اختلاف نظر مردم و چند دستگی آنها را درباره این امر بیان می كند، و می فرماید: گروهی خونخواهی از كشندگان عثمان را كاری درست دانسته و با اینان هم عقیده اند، دسته دیگر این عمل را نادرست می دانند و اینها یاران كسانی هستند كه باید آنها را قصاص كرد، گروهی

هم نه با آن عقیده همراهی دارند و نه با این، بلكه در این باره مانند موضوع حكمیت بی طرفی اختیار كرده، و خویشتن را كنار می كشند، پس از این امام (ع) دستور می دهد: شكیبایی كنند تا آرامش در میان مردم برقرار شود، زیرا برای آنان روشن فرمود كه اقدام درباره این امر در این هنگام به مصلحت نیست، و زمانی كه مردم آسودگی یابند و دلها آرام شود گرفتن حق آسان خواهد شد. فرموده است: فاهدا و عنی و انظروا ما ذا یاتیكم به من امری. این گفتار دلالت دارد كه آن حضرت در این باره منتظر به دست آمدن فرصت بود، پس از این آنان را از شتاب در اقدام به كاری كه موجب تضعیف قدرت دین و موجب سستی و زبونی آن می گردد بیم می دهد زیرا اگر آن حضرت در این موقع، دستگیری و مجازات كشندگان عثمان را آغاز می كرد، از بروز و تجدید فتنه ای كه از آشوب نخستین یعنی فتنه قتل عثمان بزرگتر و دامنه اش گسترده تر باشد ایمنی حاصل نبوده و احتمال آن بسیار قوی بود، بنابراین آنچه مقتضای تدبیر و موافق عقل و شرع به نظر می رسید، خودداری از دست زدن به این كار تا برقراری آرامش و فرو نشستن فتنه و خشم انقلابیها و بازگشت آنها به شهر و دیار خود بود، با این حال دور نیست كه امام (ع) در این

انتظار بود كه فرزندان و بستگان عثمان طبق معمول برای دادرسی و خونخواهی مراجعه و اشخاصی را كه در كشتن عثمان دست داشته و او را محاصره كرده بودند به نام معرفی كنند تا حاكم بتواند حكم خدا را درباره آنها اجرا كند، لیكن این امر صورت نگرفت، و معاویه به همراه مردم شام سر به طغیان برداشت، و بازماندگان عثمان نیز نزد او رفته دست به دامن او زدند، و از حوزه فرمانروایی امیر مومنان (ع) جدا گردیدند، و به صورت شرعی برای خونخواهی قتل عثمان اقدام نكردند، و تنها با ستیزه گری و غلبه جویی خوستار قصاص بودند، و معاویه نیز این قضیه را وسیله ای برای برانگیختن تعصبهای جاهلی و احساسات قبیله ای قرار داد، و هیچ كدام از اینها برای قصاص از راه درست وارد نشدند، برخی گفته اند قیام طلحه و زبیر و نقص بیعت آنها با امیر مومنان (ع) و شروع آنها به غارت اموال مسلمانان در بصره و كشتار صلحای مسلمانان آن جا و دیگر وقایعی كه در این هنگام اتفاق افتاد، مانع آن شد كه امام (ع) كشندگان عثمان را قصاص كند و از این روست كه آن حضرت ضمن برخی از سخنان خود به معاویه می فرماید: اما این كه خونخواهی عثمان را درخواست می كنی، به فرمان درآی و خونخواهان عثمان را برای داوری

به نزد من روانه كن، تا برابر كتاب خدا و سنت پیامبرش (ص) درباره تو و آنها رفتار شود. اما این كه فرموده است: و سامسك الامرما استمسك... تا آخر. باید دانست كه آن حضرت زمانی این سخنان را ایراد فرموده كه گفتگو علیه آن حضرت درباره قضیه عثمان بالا گرفته و شورش طلحه و زبیر كه از بزرگان صحابه بودند و شكستن بیعت خود با آن حضرت به این بهانه، امور مسلمانان را دستخوش اضطراب و بسیاری از آنان را پراكنده و پریشان خاطر ساخته بود، و به همین مناسبت است كه برخی از یاران آن حضرت به منظور آرام كردن فتنه طلحه و زبیر و جلوگیری از آشوبی كه از ناحیه معاویه و بروز اختلال در امور شام، انتظار می رفت، از آن حضرت درخواست كردند كه كشندگان عثمان قصاص شوند، و آن بزرگوار در پاسخ فرموده است كه من عذر خود را بیان، و موانع را توضیح داده ام اگر نپذپرند من رشته این امر را در دست خود همچنان نگه خواهم داشت یعنی با تمام نیرو خلافت را حفظ خواهم كرد، و اگر برای آرام كردن آنان چاره ای نیابم، یعنی چاره ای جز نبرد با سركشان و بیعت شكنان نبینم آخرین دارو را كه داغ كردن است به كار خواهم برد یعنی با آنان به نبرد خواهم پرداخت، زیرا پایان كار كسانی كه به نافرما

نی و سركشی برخیزند جز این نیست، و دلهای بیمار آنها جز به این دارو درمان نخواهد یافت، همچنان كه آخرین داروی تن بیمار جز داغ كردن نیست. و توفیق از خداست.


صفحه 584.